سنة الوفود
|
سَنَةُ الْوُفود یا عامُ الْوُفود سال نهم پس از هجرت پیامبر اسلام به مدینه است. در این سال، هیئتهای بسیاری به نمایندگی از قبیلههای مختلف به مدینه نزد پیامبر(ص) آمدند و اظهار اسلام و تبعیت کردند.
سبب نامگذاری
پیش از سال نهم هجری قمری و پس از آن، گروههایی از قبیلههای مختلف برای اظهار اسلام نزد پیامبر(ص) میآمدند؛ ولی در سال نهم هجری گروههای زیادی نزد پیامبر حاضر شدند؛ به همین دلیل این سال را سنة الوفود یا عام الوفود نامیدهاند.در مسجد النبی نیز ستونی به نام اُسطوانة الوفود وجود دارد. سنه و عام را به معنای سال و وفد را به معنای گروهی که برای قضیهای نزد حاکم میروند، تعریف کردهاند.
وفدها و گرایش به اسلام
بعد از فتح مکه مردم گروهگروه از قبیلههای مختلف به شهر مدینه نزد پیامبر(ص) آمدند و اسلام آوردند و اعلام کردند پیرو آن حضرتاند. پیامبر نیز با لطف و محبت و توجه آنان را پذیرفت؛ بنابراین جزیرة العرب یکپارچه شد و جنگها و درگیریها به صلح و آرامش تبدیل شد. شیخ طبرسی در اعلام الوری مینویسد: «چـون قبیله ثقیف (اهل طائف) مسلمان شدند، قبائل فوج فوج وگروه گروه نمایندگان خویش را به مدینه فرستاده و داخل دین مبین اسلام شدند؛ همچنان که خداوند فرموده است».(یدخلون فی دین الله افواجا)
پایان کلام شیخ طبرسی اشاره به سوره نصر دارد که خداوند متعال در آن، فتح مکه و این گرایش به اسلام را پیشگویی کرده است: «چون یاری خدا و پیروزی فرا رسد(۱) و ببینی که مردم دستهدسته در دین خدا درآیند(۲)...».
قبل از سال نهم و پس از آن نیز وفدهایی نزد پیامبر آمدند. یعقوبی در تاریخش از ۲۶ قبیله نام میبرد که رؤسای آنها با گروهی به مدینه آمدند.
شرح برخی وفدها
وفد أسَد
ده مرد از «بَنی أسَد بن خُزَیمه» در اول سال نهم هجری قمری نزد رسول خدا(ص) آمدند و اسلام آوردند، از جمله «ضِرار بن أزوَر» و «طُلَیحة بن خُوَیلِد» و «حَضرَمی بن عامر» که سخنی منتآمیز گفت و درباره آنان این آیه نازل شد: «بر تو منت مینهند که مسلمان شدهاند، بگو: اسلامِ خود را بر من منت مگذارید، بلکه خدا بر شما منت میگذارد که شما را به سوی ایمان هدایت کرد، اگر راستگو باشد». جمعی از طایفه بنی الزِّنیه نیز همراه اینان بودند.
وفد فَزاره
چون رسول خدا(ص) از تبوک برگشت، وفد «بنی فَزاره» ده مرد و اندی از جمله «خارجة بن حصن» نزد رسول خدا آمدند و اسلام خود را اعلام کردند و چون از خشکی و قحطی سرزمینهای خود باز گفتند، رسول خدا بالای منبر رفت و برای ایشان دعا کرد و شش روز باران آمد که آسمان دیده نمیشد. دیگربار رسول خدا بر منبر رفت و دعا کرد تا ابرها پراکنده شدند و باران ایستاد.
وفد هلال بن عامر
چند نفر از طایفه «بنی هلال» نزد رسول خدا(ص) رسیدند، از جمله «عبد عَوف بن أصرَم» که رسول خدا او را «عبدالله» نامید و «زیاد بن عبدالله بن مالک» که در خانه خاله خود، میمونه دختر حارث فرود آمد، و رسول خدا او را با خود به مسجد برد و پس از نماز ظهر او را پیش طلبید و دست بر سر وی نهاد و تا کنار بینی وی کشید، و تا زنده بود اثر نورانیت آن در روی وی هویدا بود.
وفد بنی کِنانه
از طایفه «بنی لیث بن بکر بن عبد مناة بن کِنانه» مردی به نام «واثلة بن أسقع لیثی کِنانی» در سال نهم هجری قمری در موقعی که رسول خدا(ص) برای سفر تبوک آماده میشد، به مدینه آمد و نماز صبح را با رسول خدا خواند. رسول خدا(ص) به او گفت: «که هستی و چرا آمدهای و چه میخواهی؟» واثله نسبت خود را گفت و به عرض رساند که آمدهام تا به خدا و رسولش ایمان بیاورم. رسول خدا گفت: «پس بر آنچه من دوست دارم و کراهت دارم بیعت کن». واثله بیعت کرد و نزد خانواده خویش بازگشت و از اسلام خویش آنان را باخبر ساخت. پدرش گفت: به خدا قسم دیگر هرگز با تو کلمهای سخن نخواهم گفت. اما خواهرش شنید و اسلام آورد و او را به راهانداخت تا دیگربار به مدینه بازگشت. در این هنگام رسول خدا رهسپار تبوک شده بود. واثله گفت: هر کس مرا در ردیف خود سوار کند و به رسول خدا برساند، سهم غنیمت من از آنِ او باشد. کَعْب بن عُجرة بَلَوی او را سوار کرد تا به رسول خدا ملحق شد... و غنیمتی به دست آورد و آن را نزد کعب بن عجره آورد تا به او دهد. کعب آن را نپذیرفت و گفت حلالت باشد. من برای خدا تو را سوار کردم.
وفد تُجیب
سیزده مرد از مردم تُجیب با صدقات واجب اموال خود نزد رسول خدا(ص) آمدند. رسول خدا شاد شد و به آنان خوشآمد گفت و مقام و منزلتشان را گرامی داشت و به بلال دستور داد به نیکی از ایشان پذیرایی کند و جایزه دهد... سپس رسول خدا(ص) فرمود: آیا کس دیگری باقی مانده است؟ گفتند: آری، غلامی که از همه ما کمسن و سالتر است و او را بر سر بار و بُنه خود نهادهایم. حضرت فرمود: او را نزد ما فرستید. غلام آمد و گفت: من مردی از فرزندان آن جماعتم که در همین نزدیکی نزد تو آمدند و حوائج آنان را برآوردی. اکنون حاجت مرا نیز برآور. فرمود: چه حاجت داری؟ گفت: از خداوند بخواه مرا بیامرزد و بر من رحمت آورد و بینیازی مرا در دلم قرار دهد. رسول خدا همین دعا را در حق او کرد و بعد دستور داد همانند همان که به مردی از اصحاب میدهند به او دهند. سپس بازگشتند. سال دهم هجری قمری که رسول خدا آنان را در مِنا دید از حال غلام جویا شد. گفتند: هیچ کس را قانعتر از او نسبت به آنچه خداوند به او روزی کرده است، ندیدهایم. فرمود: امیدوارم همه ما با خاطری جمع، روزگار بگذرانیم.
برای آشنایی با دیگر وفدها و شرح حال آنان میتوانید به کتاب تاریخ پیامبر اسلام محمد، اثر محمد ابراهیم آیتی مراجعه کنید.
دیگر وقایع مهم سال نهم
- وقوع شش سَریّه: «سریه عُیَینة بن حِصن فزاری»، «سریه ضحاک بن سُفیان کِلابی»، «سریهای که ثُمامة در آن اسیر شد»، «سریه عَلقَمة بن مُجَزّز مُدلِجی»، «سریه علی بن ابی طالب(ع)»، «سریه عُکّاشة بن مِحصَن».
- وقوع غزوه تبوک
- بهانهجویی برخی از توانگران در شرکت در جنگ و نزول آیاتی درباره آنان:
- «وَ مِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لى وَ لَا تَفْتِنىِّ أَلَا فىِ الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَفِرِين:
و از آنان كسى است كه میگويد: مرا [در ماندن و نرفتن به جنگ] اجازه ده و به فتنهام مينداز. هشدار! كه آنان خود به فتنه افتادهاند، و بیترديد جهنم بر كافران احاطه دارد».
- کارشکنی منافقان از شرکت در جنگ و نزول آیاتی درباره آنان:
- «...وَ قَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فىِ الحَْرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كاَنُواْ يَفْقَهُون:
- و گفتند: در اين گرما بيرون نرويد. بگو: اگر دريابند، آتش جهنم سوزانتر است».
- جانشین کردن علی بن ابیطالب(ع) توسط پیامبر و بیان حدیث منزلت
- واقعه اصحاب عقبه
- ساختن مسجد ضرار و نزول آیاتی درباره آن
- ابلاغ آیات برائت: جایگزینی امام علی (ع) به جای ابوبکر در رساندن آیات برائت
پانویس
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۳۷.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه سنه و عام.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ذیل واژه وفد.
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۳۷.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۲۵۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ذیل سوره نصر.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۹.
- ↑ حجرات: ۱۷.
- ↑ طبقات، ج۱، ص۲۹۲، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۸۳.
- ↑ طبقات، ج۱، ص۲۹۷، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۸۳.
- ↑ طبقات ابن سعد، ج۱، ص۳۰۹، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۴۸.
- ↑ طبقات، ج۱، ص۳۰۵، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۴۵.
- ↑ طبقات، ج۱، ص۳۲۲ وسیره حلبیه، ج۳، ص۲۳۰، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۶۱.
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۰۴ـ۵۱۰.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۵۹، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۱۰.
- ↑ توبه: ۴۹؛ سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۵۹، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۱۱.
- ↑ توبه: ۸۱ـ۸۲. سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۶۰، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۱۱.
- ↑ مفید، ارشاد، ص۷۰، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۱۵.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۸ و التنبیه و الاشرف، ص۲۳۶ و معارف ابن قتیبه، ۳۴۳ و امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۷۹ و البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۰ و سیره حلبیه، ج۳، ص۱۴۲، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۲۳.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۴، ص۱۷۳ و امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۸۰، به نقل از: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ص۵۲۴.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۲۷. ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۴۸، ح۸۹۲۹. ابنسعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۱۶۸.
- ↑ قـبیله مزینه به ریاست خزاعی، قبیله اشجع به ریاست عبدالله بن مالک، قبیله اسلم به ریاست بریدة، قبیله سلیم به ریاست وقاص بن قمامه، قبیله بنولیث به ریاست صعب بـن جـثـامـه، قـبـیـله قـزاره به ریاست عینیة بن حصین، قبیله بنوبکر به ریاست عدی بن شراحیل، قبیله طی به سرپرستی عدی بن حاتم، قبیله بجیله به ریاست قیس بن غربه، قبیله ازد به ریاست صرد بن عبدالله، قبیله خثعم به ریاست عمیس بن عمرو، گروه دیگری از طـی بـه سـرپرستی زید بن مهلهل، قبیله بنوشیبان... قبیله عبدالقیس به ریاست اشجع الحـصـری، نـمـایـنـدگـان پـادشـاه حـمـیـر. قـبـیله جذام به ریاست فروة بن عمرو، قبیله حـضـرموت به ریاست وائل بن حجر، قبیله ضباب به سرپرستی ذوالجوشن، قبیله بنی اسد به ریاست ضرار بن ازور، قبیله بنی اکارث به ریاست، یزید بن عبدالمدان، قبیله کنانه به سرپرستی قطن بن حارثه و انس بن حارثه، قبیله همدان به ریاست مسلمة بن هـزان، قـبیله باهله به ریاست مطرف بن کاهن، قبیله بنوحنیفه به همراهی مسلیمه کذاب، قبیله مراد به ریاست فروة بن مسیک و قبیله مهره به سرپرستی مهری بن ابیض.
منابع
- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام محمد، با تجدید نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، چ۶، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت: دار بیروت، [بیتا] (کتابخانه دیجیتال نور).
- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه.
- احمد بن حنبل، مسند، تحقیق: شعیب الارنؤوط، عادل مرشد و دیگران، [بیجا]: مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، چ۲، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، چ۵، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، چ۳، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، ۱۴۰۹ق.
- یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، اهل بیت(ع).